از روی عکس هایش، میبینم که چهره اش هیج تغییری نکرده!!
یعنی هیچ!!
اما آیا "او" همانی است که مثلا ده سال پیش بهترین سال های زندگی‌ات را کنارش بودی؟؟
او" همانی است که از او نزدیک تر به تو دیگر نبود؟؟؟؟؟"
واقعا با "او" قدم می زدی؟؟
با "او" درد دل میکردی؟؟

_به خدا که خودش بود!

+خب بسم الله!
یک پیامی بده و یک قرار بگذار تا یکدیگر راببینید !
دوباره همان روزها و همان حس ها و همان .

_خب
راستش یکبار این کار را کردم .
با یکی از همین "او" ها!!
کنارش که نشستم نمی دانستم خودم را گم کرده ام یا او گم شده!!
اصلا نمی فهمیدم چه می گوید !!!
حرف هایم در دهانم خشک شد !!مطمئن بودم که اگر من هم حرف بزنم او هیچ نخواهد فهمید
اگر او در آسمان زندگی میکند،لابد من در زمین!
اصلا چه میگفت؟؟روی آن نیمکت،
کنار من،
با چه کسی کار داشت؟؟؟؟
کدام ابلهی فکر کرده بود ما دوتا می توانیم با یکدیگر هم صحبت شویم؟؟؟؟
فقط هم صحبت . و نه هم نشین ِ صمیمی.
و نه انگار دو تا نخِ به هم گره خورده!!!

آن ابله من بودم که فکر میکردم "زمان"،
دوست داشتن ها را دست کاری نمیکند،
به قلب آدم ها دست نمی زند ،
نگاهشان را پارادوکسیکال نمی کند
اما انگار همه ی این کارهارا میکند!!
آن هم با نامردی تمام

او روزگاری "او" بود و حالا نمی دانم چه ضمیری برایش استفاده کنم!!
ببینید
اگر روزی با کسی دوست،همنشین،هم بازی،همسفره و هر نسبت نزدیکی داشتید،برای مدت طولانی رهایش نکنید !
بعد ها که سراغش می روید؛
نمی توانید تغییرات همه جانبه ی او را هضم کنید !او هم!
آن وقت بدجوری میخورد توی حالتان !بدجوری

.

.

پی نوشت:

۱.بنده عذرخواهم که نمی توانم کامنت های شما عزیزان را پاسخگو باشم.به بزرگواری خودتان ببخشید

۲.اینجانب هیچ نسبت نزدیکی با شهدا ندارم.همسر و پدرم در قید حیات هستند :)

۳.بهش میگم:

حسین میدونستی من ۹ آبان ۹۷ کربلا بودم!

بعدش ما ۹ آبان ۹۸ عروسی کردیم!خیلی عاشقانس :)))

بهم میگه:

دمت گرم همونجا حاجتتو از امام حسین گرفتی!!

:|||||||

(تو حاجت نیستی.تو امیدی !)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها